بهمن۵۷ مشهد به روایت اسناد تاریخی کتابخانه آستان قدس رضوی
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۷۲۰۶۳
بررسی تاریخ مبارزات ملت ایران با رژیم ستم شاهی پهلوی، نشان میدهد که مشهد مقدس، یکی از پایگاههای مهم مبارزات بوده است؛ مبارزاتی که در شش ماهه دوم سال ۵۷ به اوج خود رسید و تا پیروزی انقلاب اسلامی تداوم یافت.
به گزارش قدس آنلاین، وجود حرم مطهر امام رضا(ع) به عنوان کانون توجه عموم مردم و از سوی دیگر حضور چهرههای برجستهای همچون آیتالله سید علی خامنهای، حجت الاسلام والمسلمین سیدعبدالکریم هاشمی نژاد، آیتالله عباس واعظ طبسی در شهر مشهد، این شهر مذهبی را به پایگاه مبارزاتی مردم تبدیل کرده بود و بسیاری از اتفاقات مهم آن سالها در این شهر رقم خورد.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در تاریخ انقلاب شهر مقدس مشهد، روزهای نهم و دهم دی سال ۱۳۵۷ از اهمیت خاصی برخوردار است و در کنار آن، وقایع و حوادث بهمن ۵۷ نیز تاریخساز بوده است. آنچــه در ادامــه میخوانیــد بخشــی از توضیحات «فاطمه خندان» کارشناس واحد مطالعات انقلاب اسلامی مشــهد در اداره امور اسناد سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی است که به جزئیات تاریخی آن روزها اشاره کرده است. اعزام برخی از اقشار مشهد برای استقبال از امام به تهران
با خروج شاه از کشور و تشدید اعتراضات به دولت بختیار، همبستگی ملی برای بازگشت امام به ایران افزایش یافت. در مشهد نیز گروههای انقلابی با تجمع در بیوت مراجع و ادارات که در این زمان کاملاً در کنار انقلاب بودند، با سخنرانی و صدور قطعنامه و اعلامیه بر درخواست خود برای تشکیل حکومت اسلامی به زعامت امام خمینی(ره) تأکید داشتند.
زمزمههای ورود امام به ایران باعث دل گرمی اعتصاب کنندگان در ادارات و نهادهای مختلف میشد. از جمله با قطعی شدن خبر بازگشت امام، کارکنان رادیو و تلویزیون خود را برای بازگشت امام و پخش تصاویر و اخبار آن آماده کرده و با توصیه مراجع و علما و درخواستهای مردمی به اعتصاب پایان دادند.
از سوی دیگر فرودگاههای کشور نیز که از چندی پیش در تعطیلی به سر میبردند با قوی شدن احتمال خبر بازگشت امام دست از اعتصاب برداشته و قرار بر این شد که اعتصاب آنها با حضور آیتالله طالقانی پایان یابد.
کمیته استقبال امام نیز به شدت مشغول آماده کردن شرایط در ایران برای ورود امام بود و اطلاعیههای این کمیته زمان و مسیر ورود امام را به اطلاع مردم منتظر ایران میرساند.
گروههای استقبال از امام از اصناف مختلف و بیوت مراجع مشهد سازماندهی و به تهران رفتند. از جمله گروهی از بازاریان مشهد و نیز پزشکان انقلابی بیمارستانهای ۱۷شهریور، امام رضا(ع) و قائم(عج). دهه آخر ماه صفر سال ۱۳۵۷ مشهد
جلسات سخنرانی انقلابی در تالار بزرگ شهرداری مشهد با سخنرانی روحانیت مبارز آیتالله خامنهای، حجج اسلام والمسلمین هاشمی نژاد و فرزانه در میان کارکنان شهرداری و اصناف مختلف و مردم انقلابی برگزار میشد.
کارشکنیها برای به هم خوردن برنامه بازگشت امام باعث گسترده شدن اعتراضات و تحصن دانشجویان و علما در مسجد دانشگاه تهران، قم و نیز تحصن علما و روحانیت در حرم مطهر رضوی در رواق دارالزهد مبارکه شد.
مردم مشهد با وجود بارش شدید برف در روزهای سوم تا پنجم بهمن ماه ۱۳۵۷ در اعتراض به استقرار نظامیان با تانک و زرهپوش اطراف فرودگاه مهرآباد و مختل شدن پرواز امام به ایران در منزل آیتالله شیرازی تجمع و سپس در شهر مشهد راهپیمایی کردند.
با منتشر شدن خبر به تعویق افتادن سه روزه سفر امام به ایران برای سه روز در پنجم بهمن ۱۳۵۷ که طی اطلاعیهای از سوی کمیته استقبال از امام بهصورت رسمی اعلام شد، گروهها و اصناف و ادارات مختلف طی پیامهایی حمایت مجدد خود را از امام خمینی اعلام کرده و در تجمعات و راهپیماییهایی به دعوت مراجع و علما و روحانیت شرکت میکردند. این در حالی بود که در مشهد مردم خود را برای مراسم آخر ماه صفر و ارتحال پیامبر اسلام (ص) و شهادت امام رضا(ع) آماده میکردند و شهر حال و هوای دیگری داشت.
بیوت مراجع و علما از جمله آیت الله شیرازی نیز با انتشار اعلامیه اقدام دولت بختیار برای ایجاد موانع در بازگشت امام خمینی(ره) به ایران را محکوم کردند. همبستگی اقشار مختلف مشهد در حمایت از بازگشت امام خمینی(ره)
کارکنان آستان قدس رضوی طی اعلامیهای با اعلام حمایت خود از امام خمینی(ره)، بازگشت ایشان را خواستار شدند. فرهنگیان مشهد نیز با تجمع در سالن ورزشی میدان چرخ (واقع در بین چهارراه بیسیم و چهارراه لشکر فعلی) و سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد، سعیدی و حسینی خواستار بازگشت امام خمینی(ره) و تشکیل حکومت اسلامی شدند.
اصناف و گروههای مختلف ازجمله اتحادیه پوشاک و صنف خیاط مشهد، کمیته اجرایی کارکنان راه و ترابری خراسان، جامعه مهندسین خراسان علاوه بر حضور در تجمعات و راهپیمایی، بیانیههایی در اعلام حمایت از امام خمینی(ره) منتشر کردند.
با افزایش اعتراضات و راهپیماییها علیه دولت بختیار و مخالفت امام خمینی برای ملاقات یا مذاکره با وی در پاریس، بختیار طی مصاحبهای بر مواضع خود برای اجرای قانون اساسی و عدم موافقت با درخواستهای امام و انقلابیون پافشاری کرد که این مصاحبه به تشدید تظاهرات علیه دولت انجامید و بازگشت امام را قطعی نمود.
انتشار مصاحبه امام با خبرنگاران در نوفللوشاتو در مورد بسته شدن فرودگاههای ایران و ممانعت از ورود ایشان، به راهپیماییهای گسترده در ایران و بهویژه مشهد مقدس منتهی شد.
راهپیمایی مردم مشهد در روز شنبه ۲۸ صفر مطابق با هفتم بهمن ماه ۱۳۵۷ که از ابتدای خیابان طبرسی به سمت پایین خیابان شروع شده بود، از پنج راه به سمت حرم مطهر رضوی ادامه یافت.
تظاهرکنندگان در مقابل صحن موزه(رواق امام خمینی(ره) فعلی) تجمع کردند. تظاهرکنندگان با در دست داشتن تصاویر امام و شهدا، شعارهایی در اعتراض به دولت بختیار به دلیل جلوگیری از ورود امام سر دادند و به سمت خیابان امام رضا(ع) حرکت کردند. حجتالاسلام هاشمی نژاد در سخنرانی میان راهپیمایان و تظاهرکنندگان دولت وقت را به گفته امام غیرقانونی دانسته و اقدام دولت را در ممانعت از ورود امام، محکوم کرد. حرم مطهر رضوی مرکز تجمعهای مردمی مشهد
همزمان با این حوادث، نمایشگاههای عکس و کتاب از حوادث و شهدای انقلاب در تالار دانشکده پزشکی، دانشسرای خیابان راهنمایی و دبیرستان دکتر محمد مصدق مشهد ( خیابان خسروی) برگزار شد.
به دنبال تحصن روحانیون مبارز تهران و مدرسین حوزه علمیه قم و نمایندگان روحانیون شهرستانها در دانشگاه تهران به عنوان اعتراض به بسته شدن فرودگاه و ممانعت از بازگشت امام، روحانیون بر ادامه تحصن تا بازگشت امام تاکید داشتند.
تظاهرات میلیونی مردم مشهد با حضور اقشار و اصناف مختلف از جمله کارکنان اداره غله و سیلوی خراسان در دوشنبه۳۰ صفر برگزار شد.
علما و مراجع نیز در دوشنبه ۹ بهمن۱۳۵۷شمسی مطابق با ۳۰صفر ۱۳۹۹ قمری طی پیامی به روحانیون و اصناف متحصن در دانشگاه تهران اعلام همبستگی کردند.
آیت الله خامنه ای نیز که در این زمان همراه با روحانیت متحصن در دانشگاه تهران به سر میبردند، پیام کانون نشر حقایق و انقلابیون در مشهد را برای حمایت از تلاش روحانیت و اصناف متحصن در مسجد دانشگاه تهران برای بازگشت پیروزمندانه امام به ایران را اعلام کردند.
همچنین علمای متحصن در حرم امام رضا(ع) از جمله سید عزالدین حسینی زنجانی، جواد تهرانی، علی فلسفی، حسنعلی مروارید، سید عبدالکریم هاشمی نژاد، عباس واعظ طبسی با انتشار بیانیهای همبستگی خود با علمای متحصن در مسجد دانشگاه تهران و مسجد اعظم قم تا بازگشت امام به ایران را اعلام کردند.
بیانیه اساتید حوزه علمیه مشهد، آیات عظام سید ابراهیم حجازی، یعقوب واعظی، محمدحسین جعفری، عباس عباس نژاد، رجب علی رضازاده، محمدباقر عباسپور، محمدرضا دهشت، سیدعلی اکبر بنی هاشمی نیز مبنی بر اعلام همبستگی با انقلاب و حمایت از امام خمینی هم منتشر شد.
به دنبال تحصن علما و روحانیون در حرم منور امام هشتم(ع) از دهم تا دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ بسیاری از نهادها و ادارات و از جمله جامعه دانشگاهیان با حضور و یا انتشار بیانیه از تحصن علما در مشهد و تهران حمایت کردند.
در روز چهارشنبه ۱۱ بهمن نیز تظاهرات گستردهای در مشهد از باشگاه دانشگاه فردوسی و بیمارستان ارتش به منظور بازگشت امام به ایران برگزار شد و تا حرم مطهر رضوی ادامه داشت که در پایان تظاهرات کنندگان با حضور در حرم مطهر امام رضا(ع) و محل تحصن، با علما و روحانیت اعلام همبستگی کردند. حجت الاسلام هاشمی نژاد در جمع متحصنین خبر قرار بازگشت امام به ایران را اعلام کرد.
کارکنان رادیو و تلویزیون نیز با حضور در سالن تشریفات آستان قدس رضوی در صحن موزه (رواق امام خمینی(ره) فعلی) و اهدای گل به روحانیون مبارز متحصن همبستگی خود را با ایشان اعلام کردند. ۱۲ بهمن ۵۷ مشهد
سرانجام ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ فرارسید و امام و همراهان پس از تحمل تبعید و دوری از به میهن بازگشتند. مردم گزارش مراسم استقبال از امام را از تلویزیون پیگیر بودند.
جمع زیادی از مردم در استقبال از بازگشت امام خمینی در میدان شهدای مشهد و خیابانهای منتهی به حرم امام هشتم(ع) که در طول یک سال شاهد مبارزات مردم بود به شادی و پخش گل و شیرینی پرداختند.
همچنین تحصن روحانیون مشهد در حرم مطهر با بازگشت امام خاتمه یافت و بیانیهای در تبریک بازگشت امام و حمایت از ایشان قرائت شد. انتهای پیام منبع: آستان نیوز
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: حرم مطهر رضوی امام خمینی ره راهپیمایی مشهد بازگشت امام به ایران بازگشت امام خمینی استقبال از امام آستان قدس رضوی دانشگاه تهران حرم مطهر رضوی امام خمینی امام خمینی ره دولت بختیار حجت الاسلام هاشمی نژاد امام رضا ع ورود امام آیت الله گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۷۲۰۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقد ادعای زیباکلام درباره آغازگر جنگ با مستندات تاریخی / روایت نماینده وقت عراق در سازمان ملل از آمادهباش صدام برای آغاز جنگ علیه ایران
فهیمه نظری: یکی از بحثهای جنجالبرانگیز که در سالهای اخیر در جامعهی روشنفکر ایرانی شکل گرفته است بحث آغاز جنگ ایران و عراق است. روایت رسمی میگوید ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ عراق با حملهی هوایی به چند فرودگاه ایران جنگ ۸ ساله را کلید زد؛ اما حالا با گذشت دههها گاه این بحث مطرح میشود که تحریکات ایران موجب حملهی عراق به ایران شد. مرحوم ابراهیم یزدی وزیر خارجهی دولت موقت در اواخر عمر خویش در گفتوگو با حسین دهباشی در برنامهی «خشتخام» که در آپارت منتشر شد گفته است که بر خلاف نشست موفقیتآمیز او با صدام برای جلوگیری از تنشهای احتمالی میان دو کشور در حاشیهی کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا، اما تحریکات تلویزیون ایران موجب حملهی ایران به عراق شد. یزدی همچنین به اعتراض مرحوم سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق اشاره میکند که در شورای انقلاب گفته بود: [نقل مستقیم از ابراهیم یزدی]: «آقا اگر میخواهید با عراق بجنگید من استعفا بدهم برگردم ولی اگر میخواهید نجنگید و مماشات کنید این روشش نیست.» و امام خمینی در پاسخ به او گفته بود که «نخیر نمیتوانی نروی [به عراق] باید بروی»
خود مرحوم دعایی که مدتی پیش از آغاز جنگ به خاطر کمرنگ شدن ارتباطات میان ایران و عراق به کشور برگشته بود، در مهرماه ۱۳۹۵ در نشستی با عنوان «ناگفتههای جنگ» در این باره گفته است: «وزیر امور خارجه عراق از سوی صدام به من پیغام داد که به امام بگویم برای حل مسائل فیمابین نمایندهای را به عراق بفرستد، امام نیز در پاسخ به این پیغام، هرگونه مذاکراتی را به تشکیل مجلس شورای ملی و انتخابات ریاستجمهوری موکول کرد تا نمایندگان ملت برای مذاکره به عراق بروند و در این فرصت نیز از عراق خواست که حسننیت خویش را ثابت کند و علیه ایران تبلیغ نکند.» (تاریخ ایرانی)
صادق زیباکلام: عراق دشمن ما نبود؛ ما تحریکش کردیم
در ادامهی مجادله بر سر اینکه کدام طرف موجب آغاز جنگ شد، چند روز قبل کانال تلگرامی اینستای انقلابی ویدیویی از صادق زیباکلام منتشر کرد که در آن تحریکات ایران را موجب حملهی عراق به ایران دانسته، زیباکلام در آن ویدیو گفته است:
«عراق دشمن ما نبود، صدام حسین به هیچ وجه دشمن ما نبود. این ما بودیم که عراق را دشمن خودمان کردیم. هرکس رفت پیش امام بعد از انقلاب، عشایر عرب رفتند، شیعیان رفتند، عدهای از اهالی بصره رفتند. امام گفتند این صدام این جرثومهی فساد را چرا ساقط نمیکنید چرا شما انقلاب اسلامی نمیکنید مثل مردم ایران این فاسد را سرنگون کنید. خدا رحمت کند مرحوم دعایی اولین سفیر ایران بود در عراق بعد از انقلاب، آقای دعایی سراسیمه تابستان ۵۹ آمد ایران، دو سه ماه قبل از اینکه عراق به ما حمله کند رفت شورای انقلاب، رفت خدمت امام رفت این را دید رفت آن را دید گفت آقا جان صدام پیغام داده گفته آخه شما چی میخواهید از جان من؟! آخه چرا این آقای خمینی مرتب به ما حمله میکند و مرتب میگوید این مردم عراق باید من را سرنگون کنند. من این ۱۴ سالی که شما اینجا بودید من به جز احترام به شما مگر کار دیگری کردم؟! و صدام واقعا دیگر عصبانی شده – اینها را آقای دعایی میگوید – و اولتیماتوم داده گفته اگر واقعا شما این سیاست خصمانه علیه من را نگذارید کنار... امام به ایشان گفتند که نه تکلیف دارید شما برگرد برو و اصلا انگار نه انگار... دو سه ماه بعد صدام به ما حمله کرد؛ بنابراین ما بودیم که باعث حملهی صدام به ایران شدیم.»
حبیب احمدزاده: صدام عقدهی جمال عبدالناصر شدن داشت
پیشتر اما در مرداد ۱۴۰۲ حبیب احمدزاده، مستندساز و نویسنده در برنامهی گفتوگومحور «مثبت نگاتیو» در نگاهی کاملا متفاوت و با استناد به گفتههای صلاح عمر العلی نمایندهی وقت ایران در سازمان ملل دربارهی ملاقات صدام با ابراهیم یزدی در هاوانا، مسبب و شروع جنگ ایران و عراق را صدام دانسته است. متن گفتههای احمدزاده در آن برنامه که ویدیوی آن در پی اظهارات زیباکلام این روزها در فضای مجازی وایرال شده به شرح زیر است:
حبیب احمدزاده: هرکس که میخواهد بگوید میشد از جنگ جلوگیری کرد باید چند نکته را بداند: اولین چیزی که ما باید دربارهی جنگ ایران و عراق بدانیم این است که ۱- یک نفر به نام صدام سالها عقدهی عین جمال عبدالناصر شدن را در میان مردم عراق داشت. ۲- این آدم یک قراردادی به نام ۱۹۷۵ الجزایر را با شاه امضا کرده بود که ناچارا بود. اگر خاطرات سانسورنشدهی علم را بخوانیم میبینیم که خود شاه میگوید صدام آمد به من گفت ما وقتی با شما صلح کردیم که ۵ بمب بیشتر در کردستان عراق نداشتیم و شما بهترین جوانان عراق را به کشتن دادید. صدام این کینه را داشت و مشکلش هم این بود که خودش به عنوان معاون رئیسجمهور این قرارداد را امضا کرده بود نه حسن البکر. امضای او [صدام] پایش بود. حالا میگویند ۱۳ روز پس از پیروزی انقلاب در شورای عالی انقلاب عراق صدام به عنوان معاون رئیسجمهور (هنوز آن موقع رئیسجمهور نشده بود) سخنرانی میکند و میگوید: «بهترین فرصت تاریخی برای بازپسگیری شطالعرب و سرزمینهای عربی از ایران فرا رسیده است.» ۱۳ روز بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ [این حرف را میزند].
این آدم... وقتی که رئیسجمهور عراق میشود و آن کشتار دستهجمعی و تصفیهاش را در عراق صورت میدهد، بعد کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا است. از آن طرف هم ابراهیم یزدی میآید به عنوان وزیر خارجهی ایران درخواست جلسه با صدام میدهد. یک ماجرایی رخ میداهد که بعدها ابراهیم یزدی میگوید من با ایشان [صدام] به توافق رسیدم ولی تبلیغات ایران باعث شد که جنگ شود و...
من جواب میتوانم به این بحث بدهم که چقدر یک سیاستمدار میتواند فقط با یک قطعه پازل یک تابلو برای خود درست کند و خودش را قهرمان جلوه دهد. یکی از صحبتهای دیگر ایشان این است که آقای دعایی گفته است که من رفتم و... من خودم آقای دعایی را شخصا دیدم و از ایشان شخصا سوال کردم که آیا چنین چیزی رخ داده که شما رفتهاید گفتهاید که اینها [عراقیها] گفتهاند بیایید صلح کنیم و امام گفتهاند [نه] گفت: اصلا دروغ محض است.
بحث آقای دعایی را کنار بگذاریم. اولا این نشاندهندهی این است که ایشان [ابراهیم یزدی] دقیق صحبت نمیکنند؛ ولیکن در آن جلسهای که ایشان با صدام داشته و صحبتهایی که میکند دو نکته رخ میدهد:
من احساس میکنم که اول صحبتهای آقای ابراهیم یزدی را با هم ببینیم: [پخش گفتوگوی ابراهیم یزدی با حسین دهباشی در خشت خام در خلال برنامه]
قسمتی از مستند خشت خام (گفتوگوی حسین دهباشی با مرحوم ابراهیم یزدی)
ابراهیم یزدی: از همان اسفندماه [۱۳۵۷] ما معتقد بودیم که (من بارها این را گفته و نوشتهام) حملهی عراق به ایران قابل پیشبینی و پیشگیری بود. سیاست ما در دولت موقت پیشگیری از حمله بود؛ اما متاسفانه بعضیها تحریک میکردند و کار را به آنجایی بردند که عراق حمله کرد.
دهباشی: در کنار این سیاست پیشگیرانه و تنشزدایی آیا هشدارهایی هم به توان دفاعی کشور داده میشد، آن آن موقع هنوز بلبشو بود و ساختاری نداشت؟
یزدی: هشدار میدادیم ولی آنقدر نظمی وجود نداشت که [هشدارهایمان] به جایی برسد. ما از یک کانالها یا ابزارهای دیگری برای پیشگیری استفاده میکردیم مثلا در کنفرانس غیرمتعهدها در کوبا من رهبران عرب را جمع کردم...
دهباشی: با صدام هم دیدار کردید؟
یزدی: بله با صدام هم دیدار داشتم؛ مذاکرهی مفصلی هم داشتیم. خوب طبیعی بود که ما با صدام مذاکره کنیم برای اینکه بالاخره ما با او اختلاف داشتیم، با گروه دیگری که نبود [بنابراین] باید با او مینشستیم و صحبت میکردیم.
دهباشی: حضرتعالی در چه پوزیشینی بودید در آن زمان؟
یزدی: وزیر امور خارجهی ایران
دهباشی: و صدام؟
یزدی: معاون نخستوزیر... نشستیم با هم صحبت کردیم. خوب صدام حرفهایی میزد که برای ما قابل قبول نبود (من مشروح مذاکراتی را که با صدام داشتم چاپ کردهام) مثل اینکه او میگفت سه جزیرهی خلیجفارس [دو تنب و ابوموسی] ایران حق ندارد ال و بل کند و... من گفتم: به تو چه مربوط است! مدعی آن سه جزیره که عراق نیست. اگر ادعایی باشد با دولت امارات است نه تو. میگفت: نه مگر منشور حزب بعث را نخواندهای؟! [در آنجا میگوید] هر مسئلهی عربی مسئلهی ماست. گفتم: تو [که] این حرف را میزنی مرتکب یک خطای استراتژیک میشوی. وقتی میگویی هر مسئلهی عربی مسئلهی ماست، آقای خمینی هم میگویند هر مسئلهی اسلامی مسئلهی ماست. حالا اگر میخواهی کشته بگیری، بسمالله! بفرمایید! ولی از حالا به تو میگویم که شکست میخوری، زمین میخوری چون مسائل اسلامی فراگیرتر از مسائل ملی عربی است. ولی صدام دنبال این حرفها نبود. صدام دنبال این بود که موقعیت خودش را تثبیت کند.
دهباشی: با حمله به ایران؟
یزدی: بله. او خود را نمایندهی همهی اعراب میدانست. گفتم وقتی راجع به سه جزیر صحبت میکرد به او گفتم به شما چه مربوط است؟! شما که مدعی مالکیت آنجا نیستید. گفت: نه مگر نمیدانیم ما بعث هستیم و هر مسئلهی عربی مسئلهی ماست.
دهباشی: تهدید نظامی هم کرد؟
یزدی: تهدید نظامی را یادم نیست که کرده باشد ولی نیروهایش را به مرز ایران آورده بود.
دهباشی: شاهد مثالی هم میآورد که شما دارید ما را تحریک میکنید؟
یزدی: زیاد. و واقعا هم تحریک میکردیم.
دهباشی: نمونههایی از آن را به خاطر دارید؟
یزدی: برنامههای تلویزیون ایران سرتاپا تحریک عراق بود.
دهباشی: برنامههای بخش فارسی؟
یزدی: بله. به طوری که آقای دعایی که سفیر ما در آنجا [عراق] بود آمد در شورای انقلاب گفت آقا اگر میخواهید با عراق بجنگید من استعفا بدهم برگردم ولی اگر میخواهید نجنگید و مماشات کنید این روشش نیست.
دهباشی: تلویزیون آن موقع مدیریتش با آقای قطبزاده بود، درست است؟
یزدی: بله.
دهباشی: یعنی نگاه ایشان [قطبزاده] قالب بود؟ چون ایران آن موقع آنقدر مسئله داشت که...
یزدی: نگاه قطبزاده تنها نبود، نگاه آقای خمینی هم این بود.
دهباشی: که برویم به سمت درگیری؟
یزدی: نه، که تحریک کنه، حمله کند، این کارها را بکنند، به طوری که وقتی دعایی در آن جلسه گفت که آقا اگر شما میخواهید با صدام بجنگید چون این کارهایی که میکنید یعنی جنگ، اگر میخواهید بجنگید من دیگر نمیروم عراق. بلند شد که برود [جلسه را ترک کند]. آقای خمینی گفت که نخیر نمیتوانی نروی [به عراق] باید بروی. مجبورش کرد. گفت آقا من که نمیخواهم بروم آنجا بجنگم که! این کارهایی که شما میکنید جنگ است!
ادامهی گفتوگوی حبیب احمدزاده در مثبت نگاتیو
احمدزاده: عراق یک نمایندهای در سازمان ملل داشت به نام صلاح عمر العی این آدم خودش میآید بعدها با شبکهی الجزیره یک مصاحبهای انجام میدهد، او کسی است که هر کاری میکرده که وزیر خارجهی عراق که اتفاقا شیعه بوده است ابراهیم یزدی را ببرد پیش صدام که جلسه داشته باشند، او قبول نمیکند. و خود او وزیر خارجه را دور میزند و میرود با صدام ملاقات میکند و از صدام میخواهد که با ابراهیم یزدی ملاقات کند.
سادهلوحی وزیر امور خارجه را ما ببینیم که چگونه توسط صدام دور میخورد؛ یک آدمی که از قبل برنامهریزی کرده است، از روز پیروزی انقلاب، تا انتقام قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و تحقیرش را توسط شاه بگیرد. و اینکه این جلسات سیاسیون را دولت موقت به عنوان یک دستاورد برای خودش مطرح میکند، تا روزهای آخر عمر که بله ما میتوانستیم جلوی جنگ را بگیریم، صدام با ما موافقت کرده بود.
ببینید صلاح عمر العلی این قضیه را چگونه توضیح میدهد؛ این فیلمی است که از شبکهی الجزیره پخش شده است نه روزنامهی کیهان، نمازجمعهی تهران یا تلویزیون ایران. ببینید خود اینها میگویند صدام بعد از جلسه به اینها چه گفته است:
پخش مصاحبهی صلاح عمرالعلی در مصاحبه با الجزیره [در خلال برنامهی مثبت نگاتیو]
صلاح عمر العلی (نمایندهی وقت عراق در سازمان ملل): او به من گفت: دکتر ابراهیم یزدی وزیر خارجهی وقت ایران تمایل دارد با صدام دیدار کند. بر اساس سلسلهمراتب اداری، با وزیر خارجهی آن زمان دکتر سعدون حمادی تماس گرفتم و از تمایل دکتر ابراهیم یزدی برای دیدار با صدام حسین گفتم و او هم امتناع کرد از اینکه در این خصوص با صدام حسین صحبت کند. من به او اصرار کردم و البته او هم انکار کرد و نپذیرفت، و هنوز هم نمیدانم چرا قبول نکرد... او یک انسان دانشگاهی، نویسنده، روشنفکر و سالهای زیادی وزیر خارجه بود و نمیدانم چرا قبول نکرد با اینکه از هر هراسی سعی کردم او را متوجه کنم که این یک کار بسیار مهمی است برای حل اشکالات ایجادشده بین ما و ایران، ما میتوانیم این مشکل را حل کنیم. خودم رفتم پیش صدام حسین و موضوع را به او گفتم. پس از تردید و فکر کردن پذیرفت البته قبلش از من پرسید نظر تو چیست؟ به او گفتم این فرصت بسیار مهمی است. این پیشنهاد از طرف ایرانیها آمده... ما دو کشور همسایه هستیم و بینیاز از اینکه بین ایران و عراق مشکلی ایجاد شود. ایران هم مشکلاتی دارد اما نباید مشکلاتی بین ما باشد. گفت فردا بعد از اجلاس عدم تعهد در خانهای که سکونت دارم بگو که با وزیر خارجهی ایران دیدار خواهم کرد. بعد دکتر یزدی آمد، از او استقبال کردم و صدام هم از او استقبال کرد. ما سه نفر: صدام حسین، ابراهیم یزدی و من در یک جلسهی سهنفره نشستیم. گفتوگو در مورد مشکلات دو کشور شروع شد. گفتوگو در فضایی کاملا مثبت بین دو طرف انجام شد. برای او بسیار اهمیت داشت که مشکل دو کشور را بتواند حل کند
مجری: که جلوگیری کند از جنگ؟
صلاح عمر العلی: بله. من همین برداشت را کردم که به هر صوت میخواست از جنگ بین دو کشور جلوگیری کند.
مجری: بالاخره به عنوان شاهدی در این روزگار بگو.
صلاح عمر العلی: این برداشت را که کردم که میخواهد این مشکل را حل کند. بیشترین تلاش را دکتر ابراهیم یزدی انجام داد که مشکل دو کشور حل شود. صدام هم به همین شکل و بسیار مثبت و دیپلماتیک در گفتوگو مشارکت میکرد. قبل از پایان جلسه به توافق رسیدند که گروههایی را مشخص کنند. از طرف ابراهیم یزدی مطرح شد که اگر تمایل داشتید برای گفتوگوی دوجانبه یک گروهی برای گفتوگو بفرستید که بیایند، حالا چه اینها عالیرتبه باشند، چه کارشناسی یا به هر شکل و وسیلهای که میخواهید ما گروهی را بفرستیم؛ به صورت آشکار یا سری و محرمانه. در هر صورت ما آمادهایم تا جلوی اختلاف بین دو کشور گرفته شود. صدام هم بسیار مثبت در این گفتوگو شرکت میکرد. من ابراهیم یزدی را تا در بدرقه کردم. او خیلی از من ممنون شده بود. مرا بوسید و با من به گرمی خداحافظی کرد و رفت.
برگشتم به سمت صدام و او منتظر من بود. مرا به بیرون آن تالار که یک باغچه و استخر در آنجا بود برد. به همراهانش گفت که دو صندلی برای ما در کنار استخر بگذارند. من و صدام روی صندلیها نشستیم و چند ثانیهای گذشت. هر دو ساکت بودیم و من داشتم به آبی که کنار ما بود نگاه میکردم. او هم فکر میکرد. به من نگاه کرد و گفت: به چی فکر میکنی صلاح؟ گفتم: والله من در حقیقت در حس آن دیدار هستم و خیلی خوشحالم و خوشبین شدم. به خصوص که الان این موضوع دیگر در دستان تو قرار گرفته و در دست کارمند، وزیر و شخص دیگری نیست و بلکه الان حل این مشکل در دستان توست. من دیدم که این گفتوگو بین شما انجام شده که بسیار خوب بود و خوشبینم. من به شکلی صحبت میکردم که حس مثبتی که حاکم بود را بتوانم در صدام تقویت کنم. من به عنوان یک عراقی خوشحال بودم. احساس کردم برای کشور خودم و کشور همسایه کار مثبتی انجام میدهم. در همین چارچوب با صدام صحبت کردم و او هیچ چیز در این خصوص به من نگفت. و بعد از چند ثانیه به من نگاه کرد و گفت: صلاح چند سال است در زمینهی دیپلماسی کار میکنی؟ گفتم حدود ۱۰ سال. من را غافلگیر کرد و گفت میدانی این دیپلماسی چقدر تو را خراب کرده؟! به من گفت: «چه حل مشکلی بین ما و ایران صلاح؟ این فرصتی است که شاید در طول هر قرن بیشتر از یک بار اتفاق نیفتد. اینها اهواز را از ما گرفتند. شطالعرب را از ما گرفتند، ما را تهدید کردند. میخواهند انقلابشان را برای ما صادر کنند و فرصت ما الان که دچار از هم گسیختگی هستند، دچار تفرقه هستند و بینشان درگیری است، این یک فرصت تاریخی است که تمامی حقوقمان را از آنها پس بگیریم و این امر را به تو میگویم و خودت را آماده کن به عنوان نمایندهی عراق در سازمان ملل که یک ضربتی به آنها بزنیم که تمام کرهی زمین صدایش را بشنود و تمای حقوق را از آنها باز پس بگیریم.
حبیبت احمدزاده [ادامهی برنامهی مثبت نگاتیو]
احمدزاده: نگاه کنید! ... سیاست یعنی همین؛ سیاست یعنی اینکه بتوانی از مخاطب فرصت بگیری، زمان بگیری، گولش بزنی... و آنها ماهر بودند. صدام کسی است که تمام ارتشهای عربی را سر کار گذاشت و به کویت حمله کرد. صدام کسی است که از همهی اینها باج گرفت و ترساندشان از کویت گرفته تا بعد هم آن جریان جنگ... یک چنین آدم هفتخطی آمده با آدم سادهدلی مثل ابراهیم یزدی که... امام ۱۰ سال در عراق با صدام زندگی کرده، او را میشناسند... صدام تکریتی را میفرستد که آقا تو بیا با ما همکاری کن. [امام] میگوید: من با شاه مخالفم ولی با تو [هم] همکاری نمیکنم. من فکر میکنم شاید [اگر به جای امام] دیگری بود میگفت باشد، فرصت است دیگر....
صدام تمام علمای آن موقع عراق را کشته است، بمبگذاریهای داخل ایران را راه انداخته است. همهی این کارها را کرده است بعد همهی اینها را ابراهیم یزدی اصلا در صحبتهایش نمیآورد، فقط به چهار جملهای که ممکن است فلان روزنامه یا فلان شخص که افراطی [بوده] که همیشه هم هستند [استناد میکند]. هیچ جنگی نیست که دشمن یک بهانهی سادهای را الکی برای خودش علم کند! شما نباید بیایی آن بهانهی سادهی دشمن را علم کنی و آن را دلالت قرار دهی.
۲۵۹۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901759